گذار، دورانی است که باید خود را مهیای رفتن کنی. ننشینی! که نشسته ای بر بلندای تاریخ. باید علی الدوام رو به راهی داشته باشی که رفته ای و نرفته ای. از بلندای انتهای تاریخ بر رفته خود در دامنه های سخت و پر پیچ و خم تاریخ می نگری و رو به افقی داری که نرفته ای. باید یازگشت کنی که نه بازگردی، تجدید عهد کنی و کاری را به عهده بگیری که هنوز ادای آن تمام نکرده ای.